الناالنا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

خانم کوچولو

هفته اول عید

  اول از همه سلام به دوستان عزیزی که به ما سر میزنن با عزض معذرت من نمیتونم زود بهشون سر بزنم.دورمون شلوغه/النا خانم هم دیر میخوابه منم نمیتونم زود به زود آپ بشم.                                                  روز سوم عید تصمیم گرفتیم بریم تخت جمشید البته مامان جون و خاله جانها نیومدن.النا خانم با بابایی و مامان و شکیب و آقای خلقی رفت تخت جمشید برای اولین بار.به خاطر ایام عید غرفه های زیادی زده بو...
25 فروردين 1391

سورپرایز سال

چند روز قبل از سال نو خاله جان زهره تماس گرفت که برای تحویل سال نو به ایران میاد و همه رو  حسابی شوکه و خوشحال کرد البته خودش هم سورپرایز شده بود چون عمو امیر(همسر خاله جان)بدون اطلاع برای خاله جان بلیط گرفته بود تا خاله جان بعد از ١٢ سال یکبار دیگه سال نو رو کنار هفت سین ایران و خانواده و حال و هوای عید و ماهی گلی تجربه کنه.خاله جان ساعت ٢:٤٠ دقیقه صبح دوشنبه رسید و همه رو خوشحال کرد.بابایی هم ساعت ٢:٤٥ دقیقه ظهر دوشنبه ٢٩ اسفند از راه رسید تا همه در کنار هم سال جدید رو آغاز کنیم.مامان جون هم که چند تا سبزه کاشته بود و به النا گفته بودیم که اینها برای سفره هفت سینه و النا هم با دیدن هر سفرهای فکر میکرد باید الان سبزه ها رو بیاره.خلاصه...
14 فروردين 1391

بدون عنوان

              سال نو مبارک.سالی سرشار از شادی و لبخند در پیش داشته باشید. (ببخشید با کمی تاخیر) ...
14 فروردين 1391
1